درد و دل با غریب زمانه
آقا جون
سلام
سلام مولای من
دوباره یه فرصتی پیدا کردم که با هات حرف بزنم
دلم خیلی گرفته می خوام گریه کنم میخوام زار بزنم از تنهایی از فاصله ای که بین من و تو هستش همش هم به خاط کثافت کاری هایی هستش که کردم
نمیدونم فقط میتونم بگم شرمنده
غلط کردم همه چیز هایی که میگم حرف و ادعاست که عملی پشتش نیست
کمکم کن بلند شم
ساکن نباشم
به سمتت حرکت کنم.
آقای من ولادت پدرتون مولایم امام حسن رو تبریک میگم
آقا جان نمیخوای به ما شیرینی این ولادت رو بدی