سلام بر کسی که در راه خدا بر داغها و مصائب فراوان صبر نمود . سلام بر مظلومی که تنها و بی یاور گردید . سلام بر ساکن تربت پاکیزه . سلام بر صاحب قبه بلند مقام، سلام بر کسی که پیشتیبانش خدا است . سلام بر کسی که جبرئیل به او افتخار می کند . سلام بر کسی که میکائیل به گهواره جنبانی و ثنا خوایش سرافراز است . سلام بر کسی که بیعتش را شکستند . سلام بر آقایی که احترامش را ظاهرا از بین بردند . سلام بر جد بزرگواری که با خون زخمهایش غسل داده شد .
سال 1336 ه.ش در یکی از محلههای مستضعفنشین شهر شهیدپرور اصفهان بنام کوی کلم، در خانوادهای آگاه، متقی و با ایمان فرزندی متولد شد که او را حسین نامیدند.
از همان آغاز، کودکی باهوش و مودب بود. در دوران کودکی به دلیل مداومت پدر بر حضور در نماز جماعت و مراسم دینی، او نیز به این مجالس راه پیدا کرد.
از آنجا که والدین او برای تربیت فرزندان اهتمام زیادی داشتند، او را به دبستانی فرستادند که معلمانش افرادی متعهد، پایبند و مراقب امور دینی و اخلاقی بچهها بودند. علاوه بر آن، اکثر اوقات پس از خاتمه تکالیف مدرسه، به همراه پدر به مسجد محله ؛میرفت و به خاطر صدای صاف و پرطنینی که داشت، اذانگو و مکبر مسجد شد.