خدمت در گمنامی 2
دوشنبه, ۱۳ شهریور ۱۳۹۶، ۰۹:۴۰ ق.ظ
خدمت در
گمنامی 2
همسفران که تازه
امام سجاد را شناختند، به ایشان هجوم بردند و دستو پایش را غرق بوسه کردند و به او
عرضه داشتند: می خواستی دچار عذاب حقّ شویم! اگر ترا نمی شناختم وخدای ناخواسته با
دست و زبان به آزارت بر می آمدیم چه می کردیم!؟
امام سجّاد فرمودند: من یک بار
با قافله ای همفسر شدم; آنان مرا می شناختند; محض رسول خدا به آنچه شایسته آن نبودم
از من پذیرائی و احترام کردند; من به آن خاطر از کار خیر باز ماندم; اینبار با شما
آمدم که مانند گذشته گرفتار نشوم، زیرا ناشناخته سفر کردن و خدمت به همسفران برای
من محبوب تر است!!
علامه مجلسی، بحارالانوار، جلد 11، صفحه 21
۹۶/۰۶/۱۳